بعضی میگویند: تنها دلیل اثباتی دین، قرآن و سنت است و عقل هرگز نمیتواند دلیل دینی باشد؛
زیرا قرآن کریم، اصلیترین ارکان دین را خارج از قلمرو سؤال و جواب میداند؛ چون اگر سؤال از خدا، توحید ذات اقدس الهی، وحی و رسالت و معاد ممنوع باشد، پرسش از احکام و حِکَم الهی نیز ممنوع است و در نتیجه، راه عقل و تعقل نیز بسته است؛ زیرا عقل با سؤال و جواب زنده است؛ چنانکه ماهی با آب زنده است.
برای نمونه، قرآن کریم میفرماید:«لا یسئل عمّا یفعل»؛ خدا هر کاری کند، نمیتوان درباره او سؤال کرد. از طرفی میگوید: «إن الحکم إلاّ الله» فرمانروایی مطلق، از آن خداست.
ردّ ممنوعیت مطلق سؤال
اشکال و سؤال به منزله مؤنث است و جواب به منزله مذکّر، و این نکاح با میمنتی که بین سؤال و جواب هست، موجب پیدایی و رشد نسل علوم است.
از قرآن کریم استفاده میشود که دوام فیض الهی در نظام تکوین نیز در گروه سؤال و جواب است. از این رو، در نظام طبیعت، همه موجودات از خداوند سؤال میکنند: «یسئله من فی السّموات و الأرض کلّ یوم هو فی شأن»
به بیان دیگر، سؤال محققانه و جواب محققانه، فرزند با برکت دانش را به دنبال خواهد داشت. از اینرو، حیات و رشد علم در پرتو چنین سؤال و جوابی تأمین خواهد شد.
پس از بیان نقش سؤال و جواب، میتوان گفت که سؤال اقسامی دارد؛ سؤالهای ممنوع و سؤالهای روا و جایز؛ چنانکه در عرف نیز بعضی از سؤالها ممنوع و برخی مجاز است؛ هر مطلبی که عقل، حقّ ورود در آن را دارد، سؤال از آن رواست؛ وگرنه نارواست.
اینک به برخی از اقسام سؤال اشاره میشود:
1ـ سؤال به معنای درخواست از خدا یا اولیای الهی که به دستور خداست؛ این سنخ از سؤال، نه تنها ممنوع نیست، بلکه مورد تشویق و ترغیب قرار گرفته است.
خداوند بارها به جامعه انسانی فرمود: «وسئلوالله من فضله»(نساء، آیه 32) از خدا سؤال کنید؛ «یسئله من فی السّموات و الأرض کلّ یوم هو فی شأن»(رحمن، آیه 29) سراسر جهان امکان از خدا مسألت میکنند، اینگونه سؤال و دعا، به امر خداست.
حاصل آنکه سؤالهایی که به قصد نقد مطلب علمی و استفهام یا اعتراض علمی باشد ـ که در مناظرهها و مباحثهها رواج دارد ـ ممنوع نیست. از اینرو، درباره خدا و اوصاف رسالت و ابعاد مختلف آن، نه تنها سؤال و تحقیق ممنوع نیست، بلکه قرآن کریم نیز آن را رد نکرده است.
2ـ سؤال استفهامی که به قصد فهمیدن مطلب علمی است؛ قرآن به این نوع سؤال نیز ترغیب و تشویق میکند؛ چنانکه به همگان فرمود: اگر چیزی را نمیدانید، از اهل ذکر سؤال کنید: «فسئلوا أهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون»(نحل، آیه 43).
سؤال، اعم از مقلّدانه یا محقّقانه، برای رفع جهل و عالم شدن لازم است. سائل در فروع دین، مقلّدانه از مراجع فقهی میپرسد و در اصول دین، محقّقانه از مراجع فلسفی و کلامی سؤال میکند؛ زیرا در فروع دین، عالم شدن به این است که تعبدیات را فرا بگیرد، اما در بخش اصول دین، باید اصول و ارکان نخستین را با استدلال مناسبِ با شأنِ خود و معقول فرا بگیرد.
3ـ گاهی سؤال به معنای اعتراض است. این قسم از سؤال نسبت به خداوند سبحان ممنوع است و سؤالی که در بعضی آیات از آن نهی شده، همین نوع از سؤال است: «لا یسئل عمّا یفعل»(انبیاء، آیه 43) یعنی هیچ قانونی بر خدا حاکم نیست تا خدا زیر سؤال برود، بلکه دیگران مورد سؤال هستند: «فلنسئلنّ الذین أرسل إلیهم ولنسئلنّ المرسلین»(اعراف، آیه 6) همه افراد در قیامت مورد سؤال الهی قرار میگیرند؛ هم پیامبران مسؤولند و هم امّتهای آنها.
حاصل آنکه سؤالهایی که به قصد نقد مطلب علمی و استفهام یا اعتراض علمی باشد ـ که در مناظرهها و مباحثهها رواج دارد ـ ممنوع نیست. از اینرو، درباره خدا و اوصاف رسالت و ابعاد مختلف آن، نه تنها سؤال و تحقیق ممنوع نیست، بلکه قرآن کریم نیز آن را رد نکرده است.
نویسنده:حضرت آیت الله جوادی آملی